اعاده حیثیت مرکب از دو کلمه اعاده و حیثیت می باشد اعاده کلمه ای عربی است و ریشه آن عود می باشد.به معنای بازآوردن و بازگشت(تاج العروس2/439؛العین 2/218-220)می باشد. در فرهنگ فارسی به معنای بازگردانیدن آمده است(معین،1382:1/134) لفظ حیثیت مصدر جعلی عربی است و به معنی وضع،لحاظ،اعتبارو آبرو(همان:394) می باشد.بنابراین اعاده حیثیت را اینگونه بیان می کنند:بازگشت به اهلیتی که شخص به علتی آن را از دست داده است(جعفری لنگرودی،1363:59) در فرهنگ فارسی اعاده حیثیت:رد کردن حقوق و اعتبارات مجرم که به سبب جرم سلب شده است. (فرهنگ فارسی معین 1/299،300) معادل انگلیسی به معنای اعتبار و اعاده حیثیت است(فرهنگ حقوقی،1383:65) و در مفهوم آن این چنین آمده به معنای دارا شدن یا گرفتن دوباره برخی از حقوق،اعتبارات و اختیارات است.
اعاده حیثیت در اصطلاح
در قوانین جزایی به طور مشخص تعریفی از اعاده حیثیت ارائه نشده استاما آنچه برداشت می شود بیشتر اعاده حیثیت در معنای خاص مد نظر حقوق دانان می باشد اعاده حیثیت رفع آثار جزایی،بازگشت حقوق به دستور قانونی مبنی بر اینکه به جهت گذشتن مدت معینی از خاتمه اجرای محکومیت حیثیت فردی و حقوق مدنی و سیاسی محکوم اعاده و سابقه کیفری از سجل جزایی وی حذف می شود.و یا اعاده حیثیت را بازگشت به اهلیتی که شخص به علتی آن را از دست داده است تعریف می کنند(دایره المعارف حقوق/59)
اقسام اعاده حیثیت و آثار آن
اعاده حیثیت عام
زمانی که لطمه وارده به حیثیت و آبروی فرد در اثر اعمال دیگران باشد:به این صورت که آبرو و احترام شخص در نتیجه تجاوز فرد دیگری مورد خدشه قرار گرفته باشد که می توان به مواردی از قبیل هتک حرمت(توهین و افترا)،قذف و اتهامات واهی،حیثیت شخص زایل می شود.بنابراین به منظور حفظ شخصیت فرد این کسر حیثیت باید از طریق جبران خسارت معنوی فرد جبران گردد در مواد58و698قانون مجازات اسلامی و مواد 1و2و8و10قانون مسولیت مدنی بر اعاده حیثیت عام و در قانون اساسی اصول
171،166،38،36،33،32،25،22،20،19 بر اعاده حیثیت تاکید دارند.با این وجود در ارتباط با نحوه اعاده حیثیت قوانین ما ساکت است.
اعاده حیثیت خاص
زمانی که لطمه وارده به حیثیت فرد در اثر اعمال خودش باشد؛یعنی فرد که در اینجا نام مجرم بر خود می گیرد با تجاوز از مقررات و قواعد جامعه و تعدی به حیثیت و تمامیت مادی و معنوی اشخاص دیگر در واقع به شخصیت و آبروی خود لطمه می زند و شأن و جایگاه اجتماعی خویش را مورد بی اعتباری قرار می دهد و با ارتکاب جرم علاوه بر این که به مجازات اصلی می رسد به عنوان مجازات تبعی،مدتی از حقوق اجتماعی محروم می شود یا از عضویت در کلیه انجمن ها و شورا ها محروم می گردد.در این خصوص نیز در قوانین سابق مواد57و58 قانون مجازات عمومی تقریباً تکلیف این نوع از اعاده حیثیت را مشخص کرده بود.بعد از انقلاب نهاد اعاده حیثیت جایگاه خود را از دست داده است.در سال 1377 قانون گذار با الحاق ماده62 مکرر به قانون مجازات اسلامی تا حدودی به نقایص موجود پایان داد و با تعیین محرومیتهای اجتماعی ناشی از جرم وتعیین مهلت های لازم جهت رفع اثر از آنها جانی تازه به نهاد اعاده حیثیت داد،که در این رابطه نیز این ماده قانونی با وجود اینکه اسمی از نهاد اعاده حیثیت نبرده است اما محتوای این ماده تا حدودی دال بر اعاده حیثیت از مجرم است.
اعاده حیثیت در اسلام
مبانی شرعی اعاده حیثیت در قرآن کریم
اعاده حیثیت خاص در قرآن کریم
در بالا به این نکته اشاره شد که در اعاده حیثیت خاص در واقع خود فرد نه شخص دیگری سبب و عامل اصلی در از بین رفتن احترام و آبروی اجتماعی خود بود و بنابراین پس از ارتکاب جرم می بایست فرد به جامعه باز گردانیده شود. از دیدگاه اسلام جمله مهم ترین اصلی که به فرد بزه کار فرصت می دهد با جمع شدن یکسری شرایط به جامعه بازگردد توبه می باشد
در قرآن کریم آیات متعددی در خصوص توبه مطرح شده است و از آن به عنوان یکی از موارد سقوط مجازات در دنیا و آخرت یاد می شود
لفظ توبه از توب به معنی بازگشت می باشد و در اصطلاح پشیمانی از گناه است به نحوی که فرد گنهکار پس از انجام گناه پشیمان شود و تصمیم بر ترک گناه می گیرد.در آیات قرآن کریم خداوند مردم را به توبه تشویق می کند و توبه کنندگان را با مطهرین یکسان قرار می دهد: َا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ*التوبة108*
هرگز در آن جا مايست، چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى. [و[ در آن، مردانى اند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكى اند دوست مى دارد.
نام گذاری یکی از سوره های قرآن به نام توبه نیز خود می تواند دلیل بر اهمیت و جایگاه توبه داشته باشد.در قرآن کریم واژه توبه 92بار ذکر شده است.چند نمونه از آیاتی که دلالت برتأثیر توبه در جرایم خاص دارند:
در خصوص جرم قذف آیات4و5سوره مبارکه نوردلالت دارد بر اینکه مجازات تبعی استماع شهادت محکوم به حد قذف صرفاًبه واسطه توبه حقیقی قابل رفع است
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْفَاسِقُونَ*النور4*
و كسانى كه نسبت زنا به زنان شوهردار مى دهند، سپس چهار گواه نمى آورند، هشتاد تازيانه به آنان بزنيد، و هيچگاه شهادتى از آنها نپذيريد، و اينانند كه خود فاسقند.
إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ *النور5*
مگر كسانى كه بعد از آن [بهتان] توبه كرده و به صلاح آمده باشند كه خدا البته آمرزنده مهربان است.
همچنین در آیات 16و17سوره مبارکه نساء اشاره می کند به اینکه توبه مرد و زن زناکار تحت شرایطی می تواند موجب ساقط شدن حد گردد:
وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا *النساء16*
و از ميان شما، آن دو تن را كه مرتكب زشتكارى مى شوند، آزارشان دهيد; پس اگر توبه كردند و درستكار شدند از آنان صرفنظر كنيد، زيرا خداوند توبه پذير مهربان است.
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا*النساء17*
توبه، نزد خداوند، تنها براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب گناه مى شوند، سپس به زودى توبه مى كنند; اينانند كه خدا توبه شان را مى پذيرد، و خداوند داناى حكيم است.
از این آیه چنین استنباط می شود که خداوند متعال توبه افرادی که از روی نادانی مرتکب گناه شوند و آنگاه صادقانه توبه کنند می پذیرد و در نتیجه تاسیس حقوقی اعاده حیثیت در حقوق اسلام بیشتر تثبیت می گردد.بنابراین توبه افرادی که مرتکب جرایم و گناهانی شده و در آستانه مرگ باشد پذیرفته نمی شود زیرا برای این گروه از افراد گناهکار زمانی نمانده است تا پس از توبه مورد آزمایش قرار گیرندو قابلیت خود را ثابت کنند.
و یا در آیه 34 سوره مبارکه مائده خداوند متعال پس از اینکه مجازات محارب را که به عنوان یکی از شدید ترین جرایم بوده و مجازات سنگینی نیز دارد را بیان می کند می فرماید:
إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ *المائدة34*
مگر كسانى كه پيش از آنكه بر ايشان دست يابيد، توبه كرده باشند. پس بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
ویا اینکه در خصوص توبه سارق آیه 39همین سوره می فرماید:
فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ *المائدة39*
پس هر كه بعد از ستم كردنش توبه كند و به صلاح آيد، خدا توبه او را مى پذيرد، كه خدا آمرزنده مهربان است.
همچنین می توان به آیات 153 از سوره اعراف،آیه 119سوره نحل و آیه 112سوره توبه اشاره کرد که در خصوص پذیرش توبه و بخشش توبه کنندگان آمده است .در این آیات به طور مطلق به اعاده حیثیت در حقوق اسلام اشاره می نماید:
وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ *الاعراف153*
و]لى[ كسانى كه مرتكب گناهان شدند، آنگاه توبه كردند و ايمان آوردند، قطعاً پروردگار تو پس از آن آمرزنده مهربان خواهد بود.
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ *النحل119*
]با اين همه[ پروردگار تو نسبت به كسانى كه به نادانى مرتكب گناه شده، سپس توبه كرده و به صلاح آمده اند، البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است.
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنْ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرْ الْمُؤْمِنِينَ*التوبة112*
]آن مؤمنان،[ همان توبه كنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه داران، ركوع كنندگان، سجده كنندگان، وادارندگان به كارهاى پسنديده، بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقرّرات خدايند. و مؤمنان را بشارت ده.از آیه 112 سوره مبارکه مبارکه چنین برداشت می شود که خداوند متعال توبهگناهکاران و مرتکبین جرایم را می پذیرد پر واضح است که پذیرش توبه و در واقع اعادهی حیثیت گناهکاران مشروط به این است که آنان پس از ارتکاب گناهان در مقام توبه برآیند.
روایات مرتبط با اعاده حیثیت
هرچند که در حقوق اسلام قوانین و مقررات مرتبط با اعاده حیثیت به آن صورت که در قوانین جزایی معمول است تحت عنوان خاصی مطرح نشده است با این وجود در حقوق اسلام تأسیس با ارزش نهاد توبه وجود دارد که به موجب ان آثار و نتایج حاصل از گناه و معصیت گناهکاران زایل شده و از بین می رود.
در آیات و روایات وارده از ائمه(ع)مصادیق متعددی از توبه در جرایم مختلف مورد اشاره قرار گرفته است که با توجه به آنها هرکسی گناهی را مرتکب شود و پس از آن صادقانه از رفتار انجام داده توبه نماید به مثابه ی فردی است که فاقد سابقه گناه است.نهاد توبه نظریه مربوط به وجود تأسیس حقوقی اعاده حیثیت در اسلام را بیشتر تثبیت می کند.
از جمله روایات مرتبط مفهوم توبه به تعدادی ازآنها اشاره می شود:
حدیث معروف (التائب من الذنب کمن لا ذنب له) که امام رضا (ع) نیز از نبی اکرم (ص) اسلا م نقل می کنند توبه را چنان نهادي معرفی می کند که موجب زایل شدن محکومیت و کلیه آثار و
تبعات ناشی از آن می گردد و بسان افراد غیرمجرم با تائبین برخورد می شود.( بحارالانوار 6/21)
روایت دیگري از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) که می فرماید: فی رجل سرق او
شرب الخمر او زنی فلم یعلم بذلک منه و لم یوخذ حتی تاب و صلح، فقال : اذا صلح وعرف
منه امر جمیل لم یقم علیه الحد، در باره مردي که دزدي کند یا شراب بخورد یا زنا کند
وکسی از آن مطلع نشود و دستگیر هم نگردد تا اینکه توبه کند و اصلاح شود فرمودند:
وقتی اصلاح شود و کار پسندیده اي از او دانسته شود (دیده شود)دیگر حد بر او جاري نیست.
( وسائل الشیعه7/ 249)شهید ثانی بر این اعتقاد است که وقتی مجازات اخروي با
توبه ساقط می شود به طریق اولی مجازات هاي دنیوي و آثار و تبعات این جهان نیز ساقط
می گردد. (مسالک الافهام 14/358)
بررسی مراحل توبه
علامه طباطبایی در تعریف توبه می فرمایند:توبه در لغت به معنی بازگشت است و توبه بنده برگشت اوست به سوی پروردگارش و بازگشت از سرپیچی،و از جانب خداوند نیز توفیق وی به توبه یا آمرزش گناه او می باشد.
زمان انجام توبه
اگر مرتکب ، قبل از اثبات جرم در نزد قاضی چه از طریق اقرار وچه از طریق
شهادت شهود توبه کند، نظر مشهور فقهاي امامیه بر آن است که مجازات ساقط می شود الا
در توبه محارب که نظر مشهور بر آن است که متهم باید قبل از دستگیري توبه نماید نه بعد
از آن و دلیل آن نص صریح قرآن است: ( آیات 33 و 34 سوره مائده) همچنین آیه 16 سوره
نساء در مورد توبه زن ومرد زناکار و آیه 43 سوره مائده در مورد توبه سارق است؛ گرچه توبه
مبانی فقهی نهاد اعاده حیثیت 103
در جرایم مشمول حد پس از محکومیت، در اجراي مجازات ها تاثیر نمی گذارد اما اثرات آن
یا مربوط به پیش از اثبات جرم می باشد یا پس از آن. در هر دو حالت، موجد آثار و تبعات
خاص می گردد:
أ . توبه بعد از اقرار به جرم
اگر مرتکب پس از اقرار به جرم در نزد حاکم شرع توبه نماید. نظر مشهور فقها بر آن
است که امام مخیر است مجرم را عفو کند یا حد الهی را جاري سازد.( همان، 359 ) البته
چنین توبه اي موجب سقوط مجازات نیست بکه فقط اختیار عفو را به حاکم می دهد.
ب . توبه بعد از شهادت شهود
نظر مشهور فقها بر آن است که اگر جرم با شهادت شهود ثابت شود و شخص پس
از آن توبه نماید امام اختیار عفو مجرم را ندارد و باید حد الهی را جاري کند. نظر مشهور بر
37 )، ولی / اساس روایات بسیاري است که در این خصوص وارد شده است( وسائل الشیعه 28
عده اي دیگر از فقها معتقدند توبه بعد از اثبات به وسیله شهادت شهود نیز توسط امام قابل
عفو است. شیخ مفید در این مورد به اصالت برائت، عدم ثبوت حد بر ذمه کس به دلیل
(53/ استصحاب و اولویت سقوط عذاب دنیا از عقاب اخروي استدلال کرده اند. (المبسوط 8
( ولی این نظریه مخدوش است و اجتهاد در مقابل نص می باشد.( دیدگاههاي حقوقی 19
البته در مورد توبه محارب آیه صراحت دارد که محارب باید قبل از دستگیري توبه کند نه بعد
از آن، زیرا توبه اي که بعد از دستگیري انجام می شود غالبا نه از روي خوف از خدا بلکه به
خاطر ترس از مجازات است که توبه حقیقی نیست ولی در مورد سایر جرایم مثل زنا یا شرب
خمر و… آنچنان که آیات صراحت دارند تا پیش از ثبوت جرم می تواند توبه کند، اگر چه به
عنوان مظنون دستگیر شده باشد که در مورد قبل از دستگیري محارب که آیه شریفه
صراحت دارد باید گفت دستگیري بدین معناست که محاربین در وضعیتی قرار بگیرند که
امکان گریز از چنگال عدالت نباشد نه اینکه حتماً دستبند بر دست ها زده شود.